قدرت اله قربانی در پایان نامه دکتری سال ۱۳۸۹در رشته فلسفه به موضوع نقد و بررسی نظریات امکان علم دینی می پردازد. ایشان در این موضوع اشاره دارد به اینکه علم ذاتاً موضوعی خنثی نیست زیرا در صورتی دارای هویت است که در عالم به عنوان فاعل شناسایی قرار داشته باشد، یعنی وحدت و پیوستگی علم و عالم یک امر ذاتی و اولیه میباشد. از این رو علم بدون عالم وجود ندارد. با این ملاحظه هم علم سکولار امکان پذیر است و هم علم دینی، که بستگی به زمینه ها و عوامل گوناگونی دارد.
حسین سوزنچی در کتاب معنا، امکان و راهکارهای تحقق علم دینی، در سال ۱۳۸۹ نسبت علم با دیگر حوزه های معرفت بشری در طول تاریخ سیر تکاملی را طی نموده است که خود ناشی از تحول در فهم بشری از عالم هستی است. وی در کتاب خود علم در دوران های مختلف تاریخی و در فرهنگ و جوامع گوناگون، امکان وجود فهم های متنوع از ماهیت و چیستی آن را برای انسان فراهم نموده و در نتیجه کارکردها و مأموریت متنوعی نیز برای آن تصویر کردهاست.
خسرو باقری در کتاب هویت علم دینی در سال ۱۳۸۲، نگاهی معرفت شناختی به نسبت دین و علوم انسانی داشته است. وی در کتاب خود اصطلاح علم دینی را ناظر بر روابط محتملی میداند که پژهشگران میان دین و شاخه هایی از علوم تجربی برقرار میکنند. در این اصطلاح ، علم میتواند همان علوم تجربی طبیعی باشد یا علوم تجربی انسانی باشد، دین نیز میتواند اسلام باشد یا یهودیت و مسیحیت و جز این ها. باقری مفاهیم و مصادیق علم دینی را در سه مرحله بررسی میکند که بخش نخست ، تأملی در ماهیت و ویژگی های خود علم است، بخش دوم تحقیقی در ماهیت و ویژگی های معرفت دینی است، بخش سوم نیز از نسبت میان علم و دین بحث میکند. در تمام بحث ها شواهد علمی از علوم انسانی و شواهد دینی از دین اسلام برگرفته شده است.
احمد دهقانی در پایان نامه کارشناسی ارشد با موضوع امکان و چگونگی علم دینی در سال ۱۳۹۰ به این موضوع پرداخته است مسئله اصلی، تعارض یا عدم تعارض میان علم و دین است که بعد از رنسانس با پیدایش نظریات و کشفیات جدید علمی ایجاد شد و در حل این مسئله عده ای به نفی واقع نمایی علم نظر دادند و عده ای هم دین را افیون توده ها نامیدند و عده ای هم سعی در آشتی دادن میان این دو نمودند. در جهان اسلام برخی تلاش در ایجاد علوم بر پایه دین کرده و علم دینی را مطرح کردند.
سیدمهدی امامی جمعه و زهرا طالبی سال ۱۳۹۱ با موضوع سنت و سنت گرایی از دیدگاه فریتیوف شوآن و دکتر سید حسین نصر به سنت گرایی در مقاله ای در مجله علمی پژوهشی الهیات تطبیقی پرداختهاند. در این مقاله سنت گرایی به عنوان جریانی معاصر در مقابل مدرنیسم قرار میگیرد، به وجود یک سنت زنده، پویا و ازلی معقتد است که هرگز از بین نمی رود، واحد است و در قالب های گوناگون متجلی می شود.
مایکل هاند در یکی از فصل های کتاب آیا شکلی از آموزش وپرورش دینی وجود دارد؟ که در سال ۲۰۰۶ انتشار یافته است به امکان علم دینی در یکی از فصل های کتاب می پردازد. هاند در فصل آیا شکل دینی از دانش وجود دارد به این موضوع می پردازد که شکل دینی از دانش وجود دارد که محور نزاع فلسفی برای تربیت دینی میباشد. در این صورت فهم دینی اعتقاد دینی و اهداف تربیت دینی غیر اقراری را لزوماًً غیر قابل تشخیص در نظر میگیرد. هاند در کتاب خود با بررسی تعدادی از تلاش هایی که توسط فیلسوفان برای نشان دادن این که گزاره های دینی از یک طبقه مستقل معرفت شناختی تشکیل شده اند شروع میکند. در یک جمع بندی کلی بیان میکند که هرکدام از این تلاش ها موفق میباشند.
با توجه به پژوهش های انجام شده در باب امکان علم دینی، کتب و مقالات به چاپ رسیده در این موضوعات و مسائل مطرح شده درباره امکان علم دینی، تقریباً در هیچ یک از موارد موجود به مطالعه یکجا از دو منظر سنت گرایی و پساساختارگرایی پرداخته نشده است و تقریباً در تمام پژوهش های انجام شده از یک طرف به موضوع نگریسته شده است. تلاش ما در این پژوهش بر آن بوده تا این نقیصه پژوهشی را بر طرف نموده و دید جامعی از امکان علم دینی از هر دوجریان ارائه دهیم. در این پژوهش تلاش بر آن است از بیشتر دیدگاه های دو طیف سنت گرایی و پساساختارگرایی استفاده شود و هیچگونه جهت گیری برای نشان دادن حقانیت و عدم حقانیت دیگری و یا توانایی و ناتوانی در باب امکان علم دینی صورت نگیرد و فقط به ارائه آرای و نظرات این دو جریان فکری پرداخته شود.
فصل دوم معناشناسی
مقدمه
برای تبیین مفهوم سنت گرایی و پساساختارگرایی درباره علم دینی لازم است به مفاهیمی چون «سنت گرایی »، «پساساختاگرایی» و «علم دینی» پرداخته شود. در این فصل کوشش به تحدید این مفاهیم به اختصار و اکتفا اشاره شود. مجموعه مباحث این بخش در زمینه پیشینه نظری و تبیین مفاهیم، مذکور میباشد البته از آنجا که موضوع علم دینی مرکز توجه پژوهش میباشد سعی شده بررسی جامع تری نسبت به آن صورت پذیرد.
مفهوم علم دینی
از بررسی پژوهش های تجربی و دستاورد های علمی در بستر تاریخ علم آشکار می شود که مفاهیم علمی صرفاً برگرفته از طبیعت نیستند و مفاهیم نظری و مبادی مابعدالطبیعی در نظریه های علمی کاملاً نفوذ دارند. اهداف علمی پژوهشگران و نگرش کلی جهان بینی آنان در نحوه شکل گیری علم تأثیر میگذارد؛ زیرا اهداف علمی دانشمندان، نوع پرسش های نظری آنان را تحت تأثیر قرار میدهد و با توجه به جهان بینی و فضای ذهنی رایج در روزگار خود و با تحت تأثیر قرار دادن پارادایم ها، گونه های خاصی از پاسخ ها را شایسته فحص و بحث می دانند و این تأثیر گذاری نه تنها در مقام گردآوری علم بلکه در مقام داوری و آزمون پذیری نیز ظاهر می شود. (سلیمانی، ۱۳۸۹، ص. ۲۲۹ ).
وقتی سخن از معنا و امکان علم دینی به میان میآید، اولین مطلب این است که مقصود از علم در تعبیر «علم دینی» چیست. وقتی نگاهی به تاریخ تحولاتی که پیرامون مفهوم «علم» رخ داده، می افکنیم، با طیفی از آرای و اندیشه ها و کاربردهای مختلف این واژه مواجه میشویم، به طوری که گاه تنوع کاربرد این واژه به حدی است که گویا این واژه صرفاً یک مشترک لفظی است. (سوزنچی، ۱۳۸۹، ص. ۱۵ ).
درباره علم دینی دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. برخی معتقدند علم دینی صرفًا از راه وحی انبیا و یا نقل دینی به دست میآید. این گروه هر معرفتی را که از راه عقل، تجربه و یا شهود های بشری به دست آید و مربوط به غیر از انبیاء باشد معرفت و یا علم غیر دینی می دانند. برخی از افرادی که در این گروه قرار می گیرند برای عقل هیچ نقشی در فهم و دریافت و یا بسط علم دینی قائل نیستند و برخی دیگر، عقل بشری را تا هنگامی که به فهم آنچه از راه نقل رسیده و یا به استنباط از داده های نقلی بپردازد، در علم دینی دخیل می دانند، اما درک مستقل عقل و به بیانی دیگر مستقلات عقلی را نمی پذیرند. (پارسانیا، ۱۳۸۸، صص. ۲۳-۲۲ ).
“