برای روشن شدن مفهوم فرهنگ سازمانی ابتدا به معنی فرهنگ می پردازیم :
فرهنگ عبارت است از ارزشهایی که اعضای یک گروه معین دارند ، هنجارهایی که از آن پیروی میکنند ، و کالاهای مادی که تولید میکنند . فرهنگ را می توان به لحاظ مفهومی از جامعه متمایز کرد ، اما ارتباط بسیار نزدیکی بین این مفاهیم وجود دارد . فرهنگ به شیوه زندگی اعضای یک جامعه معین ، عادات و رسوم آن ها ، همراه با کالاهای مادی که تولید میکنند ، مربوط است (گیدنز [۵۶]، ۱۳۸۳ ، ص ۵۶ ).
سنتها ، ارزشها ، شیوه زندگی و سایر ویژگیهای اجتماعی که به آن تعلق داریم ، فرهنگ را تشکیل میدهند ( گنجی ، ۱۳۸۲ ، ص ۲۳۴ ).
فرهنگ الگویی از مفروضات مشترک است که گروه فرا میگیرد، به طوری که مشکلات انطباق پذیری خارجی و هماهنگی داخلی گروه را حل میکند، و به سبب عملکرد و تأثیر مثبتش معتبر دانسته می شود واز این جهت به مثابه روش صحیح ادراک ، تفکر واحساس در خصوص آن مشکلات گروه، به اعضای جدید آموزش و یاد داده می شود ( شاین[۵۷] ، ۱۳۸۳ ، ص ۳۰ ).
فرهنگ به منزله ی یک مفهوم، سابقه مشخص و طولانی دارد ، افراد عادی این مفهوم را به مثابه کلمه ای برای نشان دادن فرهیختگی مورد استفاده قرار دادهاند . مانند وقتی که می گوییم شخصی خیلی با فرهنگ است. این کلمه از سوی مردم شناسان برای اشاره به آداب و رسوم اجتماعات گوناگون به کار گرفته شده است بیشتر مردم از چیستی فرهنگ درکی ضمنی دارند. اما درتعریف انتزاعی آن با مشکل مواجه هستند . در مورد این که فرهنگ چیست نظرات کاملاً متفاوتی وجود دارد صاحبنظران گوناگون تعاریف متفاوتی از فرهنگ را بیان میکنند. برای نمونه ساترلند[۵۸] و وودوارد[۵۹] اشاره میکنند که فرهنگ شامل هر آن چیزی است که بتوان از منبعی به منبع دیگر منتقل شود ، یعنی همان میراث اجتماعی و کلیت جامعی که شامل دانش، دین، هنر، اخلاقیات، قانون، فنون ابزارسازی و کاربرد آن ها و روش فرارساندن آن ها بیان می شود ( عسکریان ، ۱۳۸۸ ، ص ۱۰۳ ).
هم چنین شاین[۶۰] در تعریف فرهنگ میگوید : فرهنگ الگویی از مفروضات مشترک است که گروه فرا میگیرد به طوری که مشکلات انطباق پذیری خارجی و هماهنگی داخلی آن را حل میکند و به سبب عملکرد و تاثیر خویش معتبر دانسته می شود و از این جهت به مثابه روش صحیح ادراک در خصوص آن مشکلات به اعضای جدید گروه آموزش یاد داده می شود ( شاین ، ۱۳۸۳ ، ص ۳۰ ).
در سازمانهایی که از آن به عنوان مجموعه های انسانی یاد شد دارای رفتارهایی هستند که این رفتارها ، رفتارهای غالب در سازمان است و به عنوان فرهنگ سازمانی از آن یاد می شود .
فرهنگ سازمانی موضوعی است که به تازگی در دانش مدیریت و در قلمرو رفتار سازمانی راه یافته است. فرهنگ از دیرباز برای شرح کیفیت زندگی جامعه انسانی به کار برده میشود. ولی درباره فرهنگ سازمانی آنچه مربوط به کار و رفتار مردمان در سازمان است کمتر سخن گفته شده است. از ترکیب دو واژه فرهنگ و سازمان اندیشهای تازه پدید آمده است که هیچ یک از آن دو واژه این اندیشه را در بر ندارد. سازمان یک استعاره برای نظم و تربیت است در حالی که عناصر فرهنگ نه منظم هستند و نه با نظم. فرهنگ کمک میکند تا درباره چیزی جدای از مسائل فنی در سازمان سخن گفته شود و باعث میشود نوعی از روان همراه با نوعی رمز و راز پدید آید. بنابرین میتوان گفت فرهنگ در یک سازمان مانند شخصیت در یک انسان است. فرهنگ سازمانی پدیدهای است که در سازمان است و همه اعضاء اتفاق نظر دارند که یک دست ناپیدا افراد را در جهت نوعی رفتار نا مرئی هدایت میکند. شناخت و درک چیزی که فرهنگ سازمان را میسازد، شیوه ایجاد و دوام آن به ما کمک میکند تا بهتر بتوانیم رفتار افراد در سازمان را توجیه کنیم ( زارعی ، ۱۳۸۶ ).
در فرهنگ لغات وبستر ، فرهنگ را به عنوان مجموعه ای از رفتارهای پیچیده انسانی که شامل افکار ، گفتار ، اعمال و آثار هنری است و برتوانایی انسان برای یادگیری و انتقال دانش به نسل دیگر اطلاق می شود تعریفشده است . نکته ای که از این تعریف استنباط می شود این است که در سازمانها فرهنگ سازمانی به عنوان یک (( سیستم اطلاعاتی )) برای حفظ و انتقال آگاهی ، اعتقادات ، تصورات و رفتارهای انجام کار عمل میکند . ماورین بوئر فرهنگ سازمانی را به عنوان راه و روشهایی که ما کارها را انجام میدهیم تعریف کردهاست به عبارت دیگر فرهنگ سازمانی بیشتر متوجه چگونگی انجام کار است تا ماهیت کار . از دیدگاه دیگر ، فرهنگ شامل تمام طرح هایی است که به طور سنتی و تاریخی به اشکال مشخص و یا نامشخص ، منطقی و یا غیر منطقی حاکم بر زندگی بشر به حیات خود ادامه داده و در هر برهه زمانی راهنمای رفتار انسان بوده است ( عطافر ، ۱۳۷۵ ، ص ۱۷ ).
فرهنگ سازمانی یک متغیر محیطی است که به میزان متفاوت بر تمام اعضای سازمان اثر میگذارد و از این رو درک درست از این ساختار برای اداره سازمان و کار مؤثر حائز اهمیت است. اعضای سازمان، برای حل مسائل مربوط به انطباق بیرونی به عنوان مثال بهترین شیوه برای حضور در عرصه بازارهای جهانی و یکپارچگی درونی بهترین روش برای هماهنگی و تقویت فرایندهای درون یک سازمان به عنوان بهترین شیوه جهت حل مسائل، فرهنگ مکتوب و حتی غیر مکتوب سازمان خود را به اعضای جدید آموزش میدهند. از این رو با برخورداری از ظرفیت لازم برای تغییر و تبدیل فرهنگ سازمانی، تغییر اعمال ، افکار و احساسات ، بخش عظیمی از اعضای سازمان امکان پذیر میگردد ( لاسن، زنگ شن[۶۱]، ۱۳۸۱، ص ۶۲ ).
به طور کلی فرهنگ سازمانی یک ادراک است که افراد از یک سازمان دارند . فرهنگ سازمانی چیزی است که در سازمان وجود دارد نه در افراد. صفات ویژه ای است که به سازمان اختصاص دارد و نمایانگر مشخصات معمول و ثابتی است که یک سازمان را از دیگر سازمان ها متمایز میکند. فرهنگ سازمانی مجموعه ای از ارزش های کلیدی، باور ها ی راهنما ، و تفاوت هایی است که در اعضای یک سازمان مشترک است ( مشبکی ، ۱۳۷۹ ، ص ۴۳۸ ).
جوامع به عنوان مجموعه های انسانی دارای فرهنگ هایی می باشند که راهنمای عمل گروهی آن ها میباشد یکی از این مجموعه های انسانی ، سازمان میباشد که به طور خلاصه این چنین تعریف می شود :
»محل اجتماع مردمی که با هم طبق یک سازماندهی هماهنگ و مصوب کار میکنند تا هدف های سازمانی را تحقق بخشند« (افجه ، ۱۳۸۰ ، ص ۱۶).
سازمان ها ترتیبات اجتماعی برای کنترل عملیات رسیدن به هدف های جمعی و محل خلق مدیریت های آگاهانه و ترتیبات لازم برای تحقق بخشیدن هدف ها به وسیله ابزار های جمعی میباشند .لذا می توان فرهنگ سازمانی را که به عنوان رفتار های غالب در سازمان شناخته می شود بدین گونه تعریف کرد :
مجموعه ای از ارزش های کلیدی ، باور ها ی راهنما، و تفاوت هایی میداند که در اعضای یک سازمان مشترک است ( عسکریان ، ۱۳۸۸ ، ص ۱۰۲ ).